جدول جو
جدول جو

معنی تازه رسته - جستجوی لغت در جدول جو

تازه رسته
نورسته
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تازه رس
تصویر تازه رس
نورس، تازه رسیده
فرهنگ فارسی عمید
(زَ / زِ سِکْ کَ / کِ)
زری که بتازگی سکه زده باشند، و آنرا در هندوستان سکۀ عالی خوانند. (آنندراج). جدیدالضرب. (ناظم الاطباء). نقره یا طلا که تازه سکه زده باشند. مجازاً، نو. تازه:
هزار بوسه ازو تازه سکه میخواهد
چها که نیست بخاطر گدای خط ترا؟
وحید (از آنندراج).
صد بوسۀ نقد تازه سکه
خواهم ز لب تو وام کردن.
؟ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(زَ/ زِ رَ)
نورس. (آنندراج) :
بباغ درون از سموم نفس
اثر دسته بندد گل تازه رس.
ظهوری (از آنندراج).
، جدید و نو، اندکی پیش آمده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نو ماره (ماره سکه) پولی که بتازگی سکه زده باشند مسکوک جدید جدید الضرب، نو تازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازه رس
تصویر تازه رس
نو رس تازه رسیده، جدید نو
فرهنگ لغت هوشیار
نوبر، نورس
متضاد: دیررس، جدید، نو، نوظهور
متضاد: کهنه، قدیمی
فرهنگ واژه مترادف متضاد